اعلان جنگ
دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۱۷ ق.ظ
نمی فهمم دلیل اصلی اعلان جنگش را
که از عشقش به یادم نیست الا دنگ و فنگش را
همیشه ادعا می کرد تنها عشق او هستم
شبیه ادعای خود عوض کرده ست رنگش را
چرا با سنگ حرفش دست رد بر سینه ام می زد
کسی که می زدم بر سینه ام یک عمر سنگش را
من از زیبایی اش جز خوش خط و خالی نمی دیدم
علاقه مانعم شد حس کنم خوی پلنگش را
پدر فهمید عشقش کار دستم می دهد آخر
از این رو برد پنهان کرد در پستو تفنگش را
زمانه باز هم بالا و پایین می برد ما را
مگر پایان ببخشد بازی الاکلنگش را
من از ان کس که دیگر نیست در شعرم نمی گویم
اگر چه می کشم بر دوش عمری نام و ننگش را
امید صباغ نو
۹۴/۰۲/۰۷