زیــباتـریـن اشــــعـار

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۳ مطلب با موضوع «علیرضا بدیع» ثبت شده است

باز هم تسبیح بسم الله را گم کرده ام

شمس من کی می رسد؟ من راه را گم کرده ام


طره از پیشانی ات بردار ای خورشیدکم!

در شب یلدا مسیر ماه را گم کرده ام


در میان مردمان دنبال آدم گشته ام

در میان کوه سوزن کاه را گم کرده ام


زندگی بی عشق شطرنجی ست در خورد شکست

در صف مشتی پیاده شاه را گم کرده ام


خواستم با عقل راه خویش را پیدا کنم

حال می بینم که حتی چاه را گم کرده ام


زندگی آنقدر هم درهم نبود و من فقط

سرنخ این رشته ی کوتاه را گم کرده ام …


علیرضا بدیع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۰:۵۰

کجاست کاهن دربار ؟ خواب بد دیدم

که در عروسی اموات ، قند ساییدم

 

که روز تاجگذاری ام تخت و تاجم رفت

که دستمایه ی اندوه شد شب عیدم

 

چه پادشاه نگون بخت و بی کفایتی ام

که دست اجنبی افتاده ملک جاویدم

 

تو سرزمین منی!ای کسی که دشمن و دوست

بـه جــبر از تنِ تـو کــرده انــد تـبـعـیــدم

 

دلم به دست تو افتاد ، زود دانستم

دل تو پیش کسی بود ، دیر فهمیدم

 

تویی که غیرت مردانه ی مرا دیدی

چرا تلاش نکردی برای تردیدم ؟

 

در این شب ابدی کورسوی عقل کجاست ؟

سر دو راهی ام و بین ماه و خورشیدم ...


علیرضا بدیع

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۳۰

چون طفل که از خوردن داروست پریشان

با دوست پریشانم و بی دوست پریشان

 

ابرو به هم آورده و گیسو زده بر هم

چون ابر که بر گنبد مینوست پریشان

 

مجموعه ی ناچیز من آشفته ی او باد

آن کس که وجودم همه از اوست پریشان

 

دست و دل من بر سر این سلسله لرزید

در جنگل گیسوی تو آهوست پریشان

 

آرامش دریای مرا ریخته بر هم

این زن که پری خوست... پری روست... پری شان ...

 

با حوصله ی تنگ و دل سنگ چه سازم ؟

با دوست پریشانم و بی دوست پریشان


علیرضا بدیع

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۳۲