زیــباتـریـن اشــــعـار

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۲ مطلب با موضوع «اصغر معاذی» ثبت شده است

بهار آمده اما هوا هوای تو نیست

مرا ببخش اگر این غزل برای تو نیست


به شوق شال و کلاه تو برف می آمد...

و سال هاست از این کوچه رد پای تو نیست


نسیم با هوس رخت های روی طناب

به رقص آمده و دامن رهای تو نیست


کنار این همه مهمان چقدر تنهایم!؟

میان این همه ناخوانده،کفش های تو نیست


به دل نگیر اگر این روزها کمی دو دلم

دلی کلافه که جای تو هست و جای تو نیست


به شیشه می خورد انگشت های باران...آه...

شبیه در زدن تو...ولی صدای تو نیست


تو نیستی دل این چتر، وا نخواهد شد

غمی ست باران...وقتی هوا هوای تو نیست...!


اصغر معاذی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۳۰

قصه با طعــــــم دهان تو شنیـــدن دارد

خــواب،در بستـــر چشمان تو دیدن دارد


وقتی از شوق به موهای تو افتــاده نسیم

دست در دست تو هر کوچه دویدن دارد


تاک، ازبوی تَنَت مست، به خود می پیچد

سیب در دامنت احســـــاس رسیدن دارد


بیخ گوش تو دلاویزترین بـــاغ خــــداست

طعـــم گیلاس از این فاصله چیــــدن دارد


کودکی چشم به در دوخته ام...تنگ غروب

دل من شـــــوقِ در آغـــــوش پریدن دارد


"بوسه" سربسته ترین حرف خدا با لب توست

از لب سرخ تو این قصه شنیدن دارد...!


اصغر معاذی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۰۰