زیــباتـریـن اشــــعـار

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۵ مطلب با موضوع «سعید بیابانکی» ثبت شده است

از دل چقدر لاله ی تر در بیاورم  

یا کاسه کاسه خون جگر در بیاورم

            

چون شانه دست در سر زلف تو می زنم

کز راز و رمز موی تو سر در بیاورم


من خواب دیده ام که تو از راه می رسی

چیزی نمانده است که پر در بیاورم


من چارده شب است به این برکه خیره ام

شاید از آب قرص قمر در بیاورم


در من سرک نمی کشی ای روشنای ناب

خود را مگر به شکل سحر در بیاورم


من شاعر دو چشم توام ، قصد کرده ام

از چنگ شاه کیسه ی زر در بیاورم

 

ای کاج سالخورده ی زخمی به من بگو

از پیکرت چقدر تبر در بیاورم؟


سعید بیابانکی

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۴۱

به نام عشق که زیباترین سر آغاز است

هنوز شیشه ی عطر غزل درش باز است

 

جهان تمام شد و ماهپاره های زمین

هنوز هم که هنوز است کارشان ناز است

 

هزار پند به گوشم پدر فشرد و نگفت

که عشق حادثه ای خانمان بر انداز است

 

پدر نگفت چه رازی است این که تنها عشق

کلید این دل ناکوک ناخوش آواز است

 

به بام شاه و گدا مثل ابر می بارد

چقدر عشق شریف است و دست و دل باز است

 

بگو هر آنچه دلت خواست را به حضرت عشق

چرا که سنگ صبور است و محرم راز است

 

ولی بدان که شکار عقاب خواهد شد

کبوتری که زیادی بلند پرواز است


سعید بیابانکی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۴۰

 

خوشم با شمیم بهاری که نیست 

غباری که هست و سواری که نیست


به دنبال این ردّ خون آمدم

 پی دانه های اناری که نیست


مگردید بیهوده ای همرهان

 به دنبال آیینه داری که نیست


به کف سنگ دارم ولی می دوم

 پی شیشه های قطاری که نیست


تهمتن منم تیر گر می زنم

 به چشمان اسفندیاری که نیست


دو فصل است تقویم دلتنگی ام

 خزانی که هست و بهاری که نیست ...


سعید بیابانکی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۳۹

با من چه کرده است ببین بی ارادگی

افتاده ام به دام تو ای گل به سادگی


جای ترنج،دست و دل از خود بریده ام

این است راز و رمز دل از دست دادگی


ای سرو! ذکر خیر تو را از درخت ها...

افتادگی شنیده ام و ایستادگی


روحی زلال دارم و جانی زلال تر

آموختم از آینه ها صاف و سادگی


با سکّه ها بگو غزلم را رها کنند

شاعر کجا و تهمت اشراف زادگی ....


سعید بیابانکی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۲۲

ای آنکه دوست دارمت، اما ندارمت

بر سینه می فشارمت، اما ندارمت

 

ای آسمان من که سراسر ستاره ای

تا صبح می شمارمت، اما ندارمت

 

در عالم خیال خودم چون چراغ اشک

بر دیده می گذارمت، اما ندارمت

 

می خواهم ای درخت بهشتی ، درخت جان

در باغ دل بکارمت، اما ندارمت

 

می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل

بر سر نگاه دارمت، اما ندارمت


سعید بیابانکی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۱۶