زیــباتـریـن اشــــعـار

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

تو را دیدن به چشم خواهری ؛ سخت است ؛ می فهمی؟

پنجشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۲۷ ب.ظ

کنار گیسوانت رهبری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟

و راضی کردنت به همسری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟

 

به فکرت بودم و دیدم نمازم را قضا کردم

تو باشی و نباشد کافری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟

 

تو با شیرین زبانی تشنه ام کردی به لبهایت

گذشتن از لبانت سرسری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟

 

مشخص کردن ِ این که تو زیبایی وَ یا آهو

میان این دو محشر داوری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟

 

تصور کردنِ این که خدای من دو چشم توست

برای مردم پامنبری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟       

 

نشستی پیش من با موی مشکی ، شانه اش کردی

تحمل کردنِ این دلبری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟ 

 

تو را دیدن به وقت ناز کردن ، هر زمان بانو

به جان مادرم بی روسری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟

 

بسیجی هستم و باید خطابت من کنم ، خواهر

تو را دیدن به چشم خواهری ؛ سخت َ ست ؛ می فهمی؟

 

آرنگ داودی

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۳۱

نظرات  (۴)

سلام
اصل این شعر از شاعری اهل سیرجان به اسم عبدالرضا کرمانی مقدم هست که متأسفانه با کمی دستکاری به این شکل در اومده
متأسفانه من شعرو کامل حفظ نیستم چون حدود سال 86 - 87 از زبون خود شاعر شنیدم
بعضی از قسمتهای این شعر که یادم هست را مینویسم :
میگی پاشم برقصم هِی برقصم بات
نمی دونی که رقص بندری سخته نمی تونم
......
تصور کردنت بی روسری سخته نمی تونم
.....
خداشاهد تو رو دیدن به چشم خواهری سخته نمیتونم

بسیار عالی!
من این شعر رو خیلی دوست دارم .فوق العاده زیباست.چقدر هم احساسات جالب و ماخوذ به حیایی داره.از طرف بنده به شاعر این اثر لطیف .تبریک و دست مریزاد بگین.و لطفا اگه کتابشون چاپ شده اسمشو و اسم انتشاراتش رو بگین تا بخرم.سپاسءذارم.
علی  سلطانی وش

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی