زیــباتـریـن اشــــعـار

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۴ مطلب با موضوع «فروغ فرخزاد» ثبت شده است



تا به کی باید رفت 

از دیاری به دیار دیگر 

نتوانم ، نتوانم جستن 

هر زمان عشقی و یاری دیگر 

کاش ما آن دو پرستو بودیم 

که همه عمر سفر می کردیم 

از بهاری به بهاری دیگر

آه ، اکنون دیریست 

که فرو ریخته در من ، گویی ، 

تیره آواری از ابر گران 

چو می آمیزم ، با بوسهٔ تو 

روی لبهایم ، می پندارم 

می سپارد جان ، عطری گذران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۳۷



آن روزها رفتند 

آن روزهای خوب

آن روزهای سالم  سرشار

آن آسمان های پر از پولک

آن شاخساران پر از گیلاس 

آن خانه های تکیه داده در حفاظ سبز پیچکها

 به یکدیگر 

آن بام های بادبادکهای بازیگوش

آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها 

آن روزها رفتند 

آن روزهایی کز شکاف پلکهای من 

آوازهایم ، چون حبابی از هوا لبریز ، می جوشید

چشمم به روی هر چه می لغزید ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۳۶



با امیدی گرم و شادی بخش 

با نگاهی مست و رویایی 

دخترک افسانه می خواند 

نیمه شب در کنج تنهایی :

***

بی گمان روزی ز راهی دور 

می رسد شهزاده ای مغرور

می خورد بر سنگفرش کوچه های شهر 

ضربهٔ سُمّ ستور باد پیمایش

می درخشد شعلهٔ خورشید 

بر فراز تاج زیبایش ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۰۹



گنه کردم گناهی پر ز لذت 

کنار پیکری لرزان و مدهوش

خداوندا چه می دانم چه کردم 

در آن خلوتگه ِ تاریک و خاموش



در آن خلوتگه تاریک و خاموش 

نگه کردم به چشم پر ز رازش 

دلم در سینه بی تابانه لرزید 

ز خواهش های چشم پر نیازش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۰۶