زیــباتـریـن اشــــعـار

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۲ مطلب با موضوع «معینی کرمانشاهی» ثبت شده است


مرغ محبتم من ، کی آب و دانه خواهم

با من یگانگی کن ، یار یگانه خواهم


شمعی فسرده هستم ، بی عشق مرده هستم

روشن گرم بخواهی سوز شبانه خواهم


افسانه محبت ، هر چند کس نخواند

من سر گذشت خود را ، پر زین فسانه خواهم


بام و دری نبینم ، تا از قفس گریزم

بال و پری ندارم ، تا آشیانه خواهم


تا هر زمان به شکلی ، رنگی بخود نگیرم

جان و تنی رها از ، قید زمانه خواهم


می آنقدر بنوشم ، تا در رهت چو بینم

مستی بهانه سازم ، گم کرده خانه خواهم


معینی کرمانشاهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۳:۳۰



خانمانــــسوز بود آتش آهــــی ، گاهی

ناله ای میشکند پشت سپاهی ، گاهی


گــر مقدر بشــود سلک سلاطین پــوید

سالــک بی خبر خفته به راهی گـاهی


قصه یوسف و آن قوم چه خوش پندی بود

به عــزیزی رسد افتاده به چاهی گاهی


هستیم سوختی از یک نظر ای اختر عشق

آتـــش افروز شود برق نگــاهی ، گاهی


روشنی بخش از آنم که بسوزم چون شمع

او سپیــدی بود از بخت ســیاهی ، گاهی


عجبی نیست اگر مونس یار است رقیب

بنشــیند برگل هـــرزه گیاهــی ، گـاهی


اشک در چشــم فریبنده ترت می بینم

در دل موج ببین صورت ماهی ، گاهی


زرد رویــی نـبـود عـیـب مــرانــم از کوی

جلوه بر قریه دهد خرمن کاهی ، گاهی


دارم امیــــد کــه بـا گـریـه دلـت نـرم کنم

بهر طوفان زده سنگیست پنهاهی گاهی


معینی کرمانشاهی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۳۰