زیــباتـریـن اشــــعـار

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۳ مطلب با موضوع «حامد عسگری» ثبت شده است

چون شیر عاشقی که به آهوی پرغرور

من عاشقم به دیدنت از تپه های دور

 

من تشنه ام به رد شدنت از قلمرو ام

آهو ! بیا و رد شو از این دشت سوت و کور

 

رد شو که شهر گل بدهد زیر ردِّ پات

اردیبهشت هدیه بده ضمنِ هر عبور

 

آواره ی نجابت چشمان شرجی ات

توریست های نقشه به دست بلوند و بور

 

هرگاه حین گپ زدنت خنده می کنی

انگار "ذوالفنون" زده از "اصفهان" به "شور"

 

دردی دوا نمی کند از من ترانه هام

من آرزوی وصل تو را می برم به گور

 

مرجان ! ببخش "داش آکلت" رفت و دم نزد

از آنچه رفت بر سر این دل ، دل صبور

 

تعریف کردم از تو ، تو را چشم می زنند

هان ای غزل ! بسوز که چشم حسود کور


حامد عسگری

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۰۰

پرنده بودی و از بام من پرت دادند 

تو ساک بستی و نام مسافرت دادند 

 

قَدت خمید ، نگاهت شکست ، روحت مُرد

کلاغهای مزاحم چه بر سرت دادند ؟

 

تو نیم دیگر من بودی و ندانستی

چه داغها که به این نیم دیگرت دادند

 

خدا نخواست من و تو کنار هم باشیم

سه چار هفته به کنکور شوهرت دادند !!!


حامد عسگری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۰:۳۰

شانه ات رادیر آوردی سرم را باد برد

خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد


من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند

نیمم آتش سوخت،نیم دیگرم را باد برد


از غزلهایم فقط خاکستری مانده به جا

بیت های روشن و شعله ورم را باد برد


با همین نیمه همین معمولی ساده بساز

دیر کردی نیمه ی عاشق ترم را باد برد


بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت

وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد


حامد عسگری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۳۰